دهها تن از ساکنان مناطق مختلف ایران با ارسال ویدیوها و گزارشهای مختلف به ایندیپندنت فارسی خبر دادهاند که در اوایل مردادماه و گرمترین روزهای سال، مدت زمان قطعی برق در شهرهای مختلف ایران اکنون به سه تا چهار نوبت در روز رسیده است.
سمیه، زن جوان ۳۱ ساله ساکن بابل در استان مازندران میگوید: «از پریروز، در جدول روزانه قطعی برق که اعلام میکنند، نوشتند قطعی برق منازل ما از دو نوبت در روز به سه نوبت رسیده است و ساعتهای ۹ تا ۱۱ صبح، ۱۳ تا ۱۵ و ۱۹ تا ۲۱ شب برق قطع میشود، ولی جالب این است که حتی به همین برنامه هم عمل نمیکنند و مثلا دیروز و پریروز، برق ما چهار نوبت قطع بود. برق که قطع میشود، همان چند قطره آب هم دیگر از لولهها بالا نمیآید. هلاک شدیم...»
محمد از شاهینشهر اصفهان هم میگوید: «در چند روز اخیر، هرروز بین چهار تا پنج مرتبه و هر بار بیشتر از سه ساعت، برق منزل و مغازه ما را قطع کردهاند. در واقع بهتر است بگوییم برق نمیرود، فقط گاهی میآید! این قطعیهای مداوم باعث شد یخچال مغازه من و کولر گازی منزل خواهرم بسوزد! خب ما با این قیمتهای نجومی، از کجا بیاوریم دوباره وسایل نو بخریم؟»
خداداد ساکن شرق تهران نیز به ایندیپندنت فارسی میگوید: «نکته مهم این است که وقتی برق قطع میشود، طبیعتا پمپ آب هم کار نمیکند و دیگر آب کاملا قطع میشود. از طرف دیگر، همراه با قطعی برق، دکلهای مخابراتی هم از کار میافتند و آنتن و اینترنت موبایلها کاملا قطع میشوند. گفتند پمپ و مخزن آب بخرید، گفتیم چشم، ولی ما مردم که دیگر نمیتوانیم در هر خانه یک نیروگاه برق احداث کنیم! این چه فلاکتی است گرفتارش شدیم؟ اینها کی سقوط میکنند؟ برخی از اعضای خانواده و دوستان ما در تهران حدود یک هفته است که کلا آب ندارند!»
در سه دهه گذشته، رهبر و مقامهای ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران بخش عمدهای از سرمایههای ملی و درآمدهای نفتی و غیرنفتی ایران را برای پروژههای نظامی، تسلیحاتی و ایدئولوژیک مانند توسعه برنامه موشکی و هستهای هزینه کردند. در حالی که زیرساختهای حیاتی مانند صنعت برق، گاز، آب، فاضلاب، محیطزیست، حملونقل، مخابرات و اینترنت به حال خود رها شدند.
کارشناسان حوزه انرژی پیش از این بارها هشدار داده بودند که فقدان سرمایهگذاری مستمر در بازسازی و توسعه نیروگاههای فرسوده، نبود تنوع در منابع تولید انرژی و استفاده نادرست از منابع تجدیدپذیر، ایران را در دهه ۱۴۰۰ با بحرانی مزمن در تولید و توزیع برق مواجه خواهد کرد؛ بحرانی که حالا با گرمای شدید تابستان و افزایش مصرف، به مرحله انفجار رسیده است.
میانگین عمر نیروگاههای برق حرارتی در ایران از ۲۵ سال فراتر رفته و بخشی از شبکه انتقال برق و خطوط گاز سراسری هم بیش از ۴۰ سال عمر دارند. بر اساس براوردهای رسمی وزارت نیرو و وزارت نفت، بیش از نیمی از ظرفیت فعلی تولید برق ایران و حدود ۳۰ درصد از زیرساختهای انتقال گاز در وضعیت بسیار بحرانی قرار دارند و نیازمند نوسازی یا جایگزینی فوریاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با این حال، در شرایطی که کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی، ترکیه و امارات متحده عربی طی دهه اخیر میلیاردها دلار برای تولید برق خورشیدی و بادی سرمایهگذاری کردهاند، جمهوری اسلامی بودجههایی کلان را به ساخت پایگاههای موشکی زیرزمینی، پشتیبانی لجستیکی از نیروهای نیابتی در منطقه یا توسعه چرخه سوخت هستهای اختصاص داده است؛ پروژههایی که نهتنها به افزایش رفاه عمومی منجر نشدند، بلکه هزینههای انسانی، امنیتی و زیستمحیطی سنگینی به ایران تحمیل کردند و در نهایت هم، جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل و آمریکا نشان داد که تمامی این سرمایهگذاریها عملا بیفایده بودهاند.
اکنون علاوه بر قطعی مداوم برق و آب منازل مسکونی و تولیدیهای کوچک، بسیاری از صنایع و برخی پالایشگاهها نیز با معضل تامین آب و برق مواجهاند. این کمبودها میتواند افزایش قیمت یا نایاب شدن منابع سوخت چون بنزین را در پی داشته باشد.
وبسایت نفت ما در همین رابطه نوشت: «بر اساس اطلاعات رسیده، آب و برق پالایشگاه تهران قطع و تولید برخی واحدهای عملیاتی عملا متوقف شده است. ادامه این روند میتواند تولید ناخالص ملی را کاهش دهد و بازار محصولات مصرفی مثل بنزین، روغن موتور و فراوردههای نفتی را با چالش جدی مواجه کند. چرا صنایعی که فقط ۲ درصد آب کشور را مصرف میکنند، اینگونه باید قربانی شوند؟»
سعید میرترابی، کارشناس انرژی ساکن ایران، هم میگوید: «در صورتی که قطعی آب و برق ادامه پیدا کند و شرایط اضطراری وضعیت فعلی را تشدید کند، پالایشگاهها ممکن است برای حفظ پایداری عرضه، اقدامهایی همچون کاهش حجم سوختگیری، مدیریت مخازن یا سایر راهکارهای مدیریتی را پیش بگیرند تا فشار بر ذخایر کاهش پیدا کند. تداوم قطعیها و کاهش محسوس تولید نیز میتواند مشکلاتی حاد برای مصرفکنندگان به وجود آورد.»
در نتیجه این بیتوجهی ساختاری و اولویت دادن به اهداف نظامی و ایدئولوژیک، امروز مردم ایران در شرایطی زندگی میکنند که دسترسی آنها به ابتداییترین خدمات شهری مانند آب و برق و اینترنت شدیدا مختل شده است. نبود برنامهریزی برای افزایش ظرفیت تولید برق متناسب با رشد جمعیت و توسعه شهرنشینی، همراه با فساد گسترده و سازمانیافته در پروژههای عمرانی، باعث شده است تابستان ۱۴۰۴ نهتنها برای ساکنان جنوب و مرکز ایران، بلکه حتی برای مردم مناطق شمالی و کوهستانی مانند مازندران و اردبیل نیز به بحرانی نفسگیر تبدیل شود.